دختر افغانستانی کلاس سومی که به سختی مدرسه ثبت نامش کردیم،

دختر افغانستانی کلاس سومی که به سختی مدرسه ثبت نامش کردیم، دو ساعت تمام گریه می کرد و میگفت از شنبه مدرسه نمیرم و تمام دفتراشو انداخته دور.

زنگ زدم با مدیرش حرف زدم معلوم شد چند بار پول گم شده، ناظم هربار میره بهش میگه میدونم تو برمیداری افغانیاهمه دزدن.

 جمعیت_امام_علی

پاکدشت

اخبار_فرهنگیان

چرا پرداخت‌ها در آموزش و پرورش همیشه به وقت اضافه می‌کشد؟!

چرا پرداخت‌ها در آموزش و پرورش همیشه به وقت اضافه می‌کشد؟!

یادداشت ابراهیم_سحرخیز معاون سابق وزارت آموزش و پرورش - خبرگزاری فارس

بودجه سندی است که به موجب آن نوعی پیوستگی بین منابع مالی و رفتار انسانی برای تحقق اهداف و خط مشی‌ها ایجاد می‌شود؛ با تکامل دولت‌ها و پیچیده‌تر شدن وظایف، بودجه‌ریزی نیز سیر تکاملی خود را از مرحله حسابداری هزینه به مراحل بالاتری مانند بهبود مدیریت، اقتصادی بودن، کارآیی و اثربخشی منابع دولت طی کرده است.

در کنار اصول حاکم بر بودجه‌ریزی مانند جامعیت، تخصیص یا عدم تخصیص، تفصیل، تحدیدپذیر بودن، تعادل و انعطاف‌پذیری، واقع بینی در تبیین دخل و خرج‌ها را باید از مسلمات آن تلقی کرد.

با گذشت پس از ۵۴ سال (۱۳۴۳) از انتفال بودجه از وزارت اقتصاد و دارایی به سازمان مدیریت و برنامه‌ریری، برحسب شواهد موجود، هنوز هم دستگاهی مانند آموزش و پرورش با نقیصه‌ای مزمن به عنوان «مشکل بودجه»، دست و پنجه نرم می‌کند.

به نظر می‌رسد مشکل کمبود اعتبار و پرداخت نشدن به هنگام مواجب و یا همان تعهدات ناکافی نیز از زمان صنایع مستظرفه تا وزارت امروزین آموزش و پرورش، به عنوان تنها ماترکی باشد که تاکنون به ارث رسیده است.

تخصیص ۱۱۰ درصدی هر ساله اعتبارات مصوب، قصه امروز و دیروز نیست و برخلاف تحلیل‌های خام از پشت عینک سیاست، مولود این دولت یا خواسته آن دولت نیست.

گره زدن این نقیصه مزمن به استقرار نظام جدید ۳-۳-۶ که هنوز در مرحله جنینی است، نوعی فرافکنی به منظور کتمان کردن کم کاری در حل این مشکل دیرینه است.

پس از جنگ تحمیلی با روی کار آمدن دولت سازندگی تاکنون اگر مشکل سه ماهه چهارم هرساله وزرا را مورد بازخوانی قرار دهیم آنچه در خوانش این مطالب، برجسته به نظر خواهد رسید، مشکل کمبود در اعتبارات جاری و هرینه‌ای است.

البته ناگفته نماند این نقیصه در دور دوم دولت‌های اصلاحات به دلایلی که فرصت پرداختن به آن در این مجال فراهم نیست وخامت بیشتری یافته است.

دامنه این کمبودها از ۵۰۰ میلیارد چهار ساله اول وزارت نجفی تا حداقل ۶ تا ۱۰ هزار میلیارد سال گذشته برای پرداخت تعهدات مالی در بخش اعتبارات جاری، همواره کابوس شب عید آموزش و پرورش بوده است.

ممکن است بیان این مطلب قدری برای معاونان توسعه مدیریت وزارتخانه خوشایند به نظر نرسد اما باید شهامت گفتن آن را داشت که هنوز در تنظیم واقع بینانه بودجه‌ای مبتنی بر داد‌ه‌های متقن در حوزه آموزش و پرورش عاجزیم .

بودجه‌ریزی عملیاتی، حسابداری قیمت تمام شده و کارسنجی و تحول در روش‌های بودجه‌ریزی از حد حرف و صرفاً برگزاری چند همایش هنوز فراتر نرفته است و حداکثر کاری که با فشار و چانه‌زنی وزرا به ثمر نشسته است بسنده کردن به افزایش میانگین ده درصدی بر اعتبار مصوب سال قبل است.

غیر از پرداخت حقوق ماهیانه کارکنان رسمی، پس از کسورات قانونی مربوط سایر هزینه‌ها در آموزش و پرورش به دلایلی از جمله عدم تبیین صحیح نقش و تأثیر آنها، بی‌اعتمادی بین دستگاهی، به روز و به هنگام نبودن داده‌ها، نداشتن تعریف و جمع‌بندی درست از سایر هزینه‌ها، نگاه و رویکرد غلط در قبال جایگاه آموزش و پرورش، هیچ‌گاه تضمینی برای پرداخت به اندازه و به‌هنگام نیافته اند.

تأسف‌بارتر آن است که تبعیض مزمن روا داشته شده بر معلمان چنان به کهنگی گراییده، که کم‌کم برنامه‌ریزان تصمیم‌گیر به راحتی با آن کنار آمده و از چالش بر سر حل آن به آتش بس رسیده‌اند که به صراحت اعلام می‌کنند: «در آموزش و پرورش چیزی به نام رفاهی که در سایر سازمان‌ها با عناوینی مانند پاداش ماده ۴۱، کارانه، عیدانه، تربیت بدنی کارکنان، سرویس ایاب و ذهاب، حق لباس، یارانه مسکن، هزینه مهد، سفر، آموزش‌های حین خدمت، کمک هزینه تحصیلی فرزندان، پاداش روز زن و مرد و... پرداخت می‌شود، خبری نیست!»

تنها منتی که بر سر معلمان دارند، پرداخت نصفه و نیمه تعهدات بیمه تکمیلی به آتیه سازان حافظ است.

باید از بودجه‌ریزان و ناظرانی مانند دیوان محاسبات پرسید که:

۱ - پرداخت حقوق و مزایای مستمر و نامستمر به کارکنان شرکت‌ها و بانک‌هایی که سال‌هاست تراز مثبتی از خود به یادگار نگذاشته‌اند چه وجاهت قانونی دارد؟

۲ - چرا از تخصیص و توزیع سرانه اعتبار خارج از شمولی که صرف رفاهیات کارکنان سایر دستگاه‌ها می‌شود در آموزش و پرورش خبری نیست؟

۳ - چرا هنوز برخلاف اسناد بالا دستی، شغل معلمی در زمره استادان و پژوهشگران و فن‌آوران قرار نگرفته تا از برزخ کارمند اداری و یا آموزشی تلقی شدن خارج شود؟

۴ - چرا باید فراوانی عده، مانع از تخصیص صحیح منابع رایج در سایر ادارات باشد؟

۵ - چرا دست خزانه برای پرداخت زودهنگام پاداش پایان خدمت چند صد میلیونی بازنشستگان سایر دستگاه‌ها بسته نیست اما در آموزش و پرورش سران قوا هم در تأمین اعتبار همان ناچیز پاداش، عاجز مانده‌اند؟

۶ - چرا بر خلاف اصل جامعیت در بودجه، بنابر گزارش رئیس محترم دیوان محاسبات در صحن مجلس، دستگاهی مانند وزارت نفت از واریز بخشی از درآمدهای خود به خزانه امتناع ورزیده اما آمورش و پرورش برای پرداخت بخشی از هزینه‌های اجتناب ناپذیر سال قبل خود، هر ساله پس از نوروز در قالب تنخواه دریافتی از خزانه، اعتبار سال آتی را پیشخور کند تا انتقال کسری سال ماضی به سال آینده به یک عادت و سنت ماندگار بدل شود؟

اما مسئولان ارشد وزارتی مانند آموزش و پرورش ضمن مدیریت صحیح بر منابع، باید شهامت گفتن برخی از حقایق را روشن و شفاف در هیأت دولت یا سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی داشته باشند. حقایقی مانند اینکه پرداخت هزینه‌هایی چون اضافه تدریس به معلمان اعم از رسمی یا قراردادی از جنس هزینه‌های اجتناب ناپذیر است و اینکه بیش از ۱۱۰ هزار مدرسه با میانگین حدود ۱۰۰ نفر دانش‌آموز با میانگین بیش از ۳۰ ساعت در هفته و کمترین دریافتی حقوق برای معلمان وجود دارند.

افتادن در دام مغالطه آماری بالا بودن میانگین هزینه سرانه در آموزش و پرورش دولتی و دمیدن در تنور خصوصی سازی افسار گسیخته، تعلیم و تربیت کشور را با بحران جدی منابع روبرو می‌سازد.

اگر قرار است از اسراف منابع پرهیز شود چاره را باید در متناسب سازی ساعات درسی، شاخه‌ها و رشته‌ها و نوع آموزش‌ها دید نه قیچی کردن حقوق و دریافتی معلمان!

باید سازمان امور استخدامی را قانع کرد که نمی‌توان با خروج بیش از ۱۵۰ هزار نفر معلم بازنشسته، تنها به اخذ ردیف استخدامی کمتر از ۴۰ هزار نفر اکتفا کرده و کلاس‌های درس را به قیمت صرفه‌جویی به معلمان خرید خدمتی واگذار کرد که حتی در بودجه اعتبار کافی برای پرداخت حقوق آنها دیده نشده است.

خلاصه داستان بودجه در آموزش و پرورش به مثابه مصیبت‌نامه شیخ عطار داستان دنباله‌داری است که به این زودی بنای ختم به خیر شدن ندارد!

اخبار_فرهنگیان

نامه یک معلم ایلامی به وزیر آموزش‌وپرورش

نامه یک معلم ایلامی به وزیر آموزش‌وپرورش

وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای بطحایی

سلام علیکم

احتراماً اینجانب از استان محروم ایلام مُصدع اوقات شریفتان می‌شوم.

می‌خواهم نوع دیگری برایتان بنویسم جناب وزیر از اینکه شما هم دغدغه‌تان تغییر نوع آموزش و فراهم کردن شادی و خوشحالی در بین دانش آموزان است شکی در آن نیست! ولی کاش گاهی به تغییرات و اینکه آیا برای تمام کشور جوابگو هست یا " نه " نگاه ریزبینانه‌تری داشته باشید.

امروز مادری با من تماس گرفت و گفت  آیا نوشتن خاطره‌نویسی در عید از الزامات تکالیف عیدی بچه‌هاست من هم بدون درنگ گفتم: بله چون دیگه بچه ها مجبور نیستند برخلاف میلشان کلی پیک و تکلیف بنویسند!

اما در جواب آن مادر جمله‌ی  " آه خدای من چه بد " را شنیدم، پرسیدم چرا آخه!؟ ایشان گفتند خانم معلم جان ما از همان ابتدای عید لنگ پهن کردن سفره‌ی هفت سین بودیم سر سفره‌ی ما خیلی از وسایل هفت سین کم بود باورت می‌شود خرید ماهی گلی و شیرینی و آجیل برای ما مقدور نبود!!

همسر من بیمار است و نمی‌تواند کار کند تمام دارایی شب عید ما پنج هزارتومان بود که حتی نمیتوانستیم با آن شام شب عیدی برای بچه‌ها تهیه کنیم!

بگذریم ....

خانم معلم جان ما جایی نداریم برویم که از خاطراتش بنویسیم خودتان که بیشتر می‌دانید هرجا بخواهیم برویم مستلزم هزینه است و "پول" تتها چیزیست که در زندگی ما پیدا نمی شود!

پسرم هر روز غر می‌زند من باید خاطره بنویسم شما چرا من را درک نمی‌کنید!؟

گفتم قرار نیست که حتماً به مسافرت و یا کوه و دشت و پارک و سینما بروید و خاطره بنویسد راجع به عید دیدنیها و عیدیهایش بنویسد!

صدای آن خانم کمی غمگین شد و گفت کدام عیددیدنی! ما به هر کجا که زنگ زدیم که خانه‌اید به عیددیدنی بیاییم گفتند نه!

اینجا به مادر دانش‌آموزم گفتم خب ما خانه‌ایم به عیددیدنی ما بیایید کلی هم خوش می‌گذرد و سعی می‌کنم بهترین خاطرات را برای خاطره نویسی پسرت رقم بزنم

گفت پدر بچه ها نمی‌آید و اجازه نمی‌دهد ماهم تنها جایی برویم

جناب بطحایی این مکالمه‌ی یکی از اولیا با من بود درددل این مادر شاید درددل خیلی از مادران ایران زمین باشد

تا وقتی فقر در ایران موج می زند خاطره و خاطره نویسی کیلویی_چند!؟

کودکان کار و نان آوران خانواده از دستفروشیها و پادوییهایش بنویسند!

کودک بی بضاعت از بی‌کسی‌ها و بی‌پولیهایی که منجر به بی‌خاطره شدنش شده است بنویسد!

از نداشتن آجیل و شیرینی و ماهی گلی سرسفره‌ی عید بنویسند!

کودکان این دیار را چه به خاطره!!!

جناب بطحایی اینگونه آموزشها در ایران قابل اجرا نیست اگر کتب آموزش و پرورش تطبیقی را کمی مطالعه کنید خواهید دید که دانش آموزان در سایر کشورها دارای حقوق_ماهیانه و تغذیه_رایگان و مبلغی سالانه برای خرید لوازم التحریرند!

آن کودکها باید از خاطره‌هایشان بنویسند نه کودکانی که نصفشان به دلیل زلزله و بلایای طبیعی زیر چادرند و نصفی از آنها در پرورشگاهها و اورژانسهای اجتماعی و نصفی هم بی بضاعت و مستمندند...

در پایان سال نو را به شما تبریک می‌گویم

در این روزهای آغازین سال آرزویم شادی از ته دل برای تمام مردم ایران و دانش آموزان و آینده سازان ایران زمین است

به امید روزی که فقر در ایران ریشه کن شود.

با تشکر

اخبار_فرهنگیان را دنبال کنید.

صدای_معلمان

صدای_معلمان

سلام

چرا در استان سیستان_و_بلوچستان ا‌ضافه تدریس اردیبهشت ماه ٩٦ ، فقط ١٧ روز محاسبه و پرداخت شده، در صورتیکه در سایر استانها تا نیمه خرداد پرداخت گردیده است.

ما معلمان سیستان وبلوچستان در هوای گرم این منطقه تا دهم خرداد در مدرسه حضور داریم برنامه مراقبت داریم وظیفه تصحیح اوراق را بر عهده داریم ولی حق الزحمه ما فقط تا اواسط اردیبهشت آن هم با تأخیر_یکساله پرداخت شده است آیا این خلاف قوانین و مقررات و تضییع آشکار حقوق معلم نیست؟

اخبار_فرهنگیان

تحصن کارکنان اداری در حال گسترش است

تحصن کارکنان اداری در حال گسترش است

پیرو تحصن مورخه 1396/12/13 روز شنبه 1396/12/19 در اداره آموزش و پرورش ناحیه_یک_اردبیل به علت عدم پرداخت اضافه کار اداری به مدت ده ماه همکاران اداری ساعت یک محل کار خود را ترک کرده بودند.

امروز مورخه 1397/01/08 همکاران ناحیه_دو_اردبیل نیز برخلاف وعده های معاونت محترم پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش مبنی بر پرداخت اضافه کاراداری ساعت یک محل کار خود را ترک نمودند همچنین همکاران مناطق این استان نیز به خاطر عدم پرداخت اضافه کار اداری بارها استعفا_دادند ولی مقام مربوطه موافقت نکردند. لازم به ذکر است اضافه تدریس همکاران نیر سه ماهه اول (فروردین، اردیبهشت وخرداد) پرداخت شده است.

اخبار_فرهنگیان