دبیر ادبیاتی می گفت:
این روزها بد جوری از این نسل جدید درمانده شده ام!!
سالها ی پیش وقتی به درس لیلی و مجنون می رسیدم و با حسی شاعرانه داستان این دو دلداده را تعریف میکردم قطره اشکی از چشم دانش آموزی جاری میشد...
یا به مرگ سهراب که میرسیدم همیشه اندوه وصف نشدنی را در چهره ی دانش آموزانم میدیدم .
همیشه قبل از عید اگر برای فراش مدرسه از بچه ها عیدی طلب میکردم خیلی ها داوطلب بودند و خودشان پیش قدم....
و امسال وقتی عیدی برای پیرمرد خدمتگزار خواستم تازه بعد از یک سخنرانی جگر سوز و جگر دوز هیچ کس حتی دستی بلند نکرد...
وقتی به مرگ سهراب رسیدم یکی از آخر کلاس فریاد زد چه احمقانه چرا رستم خودش را به سهراب معرفی نکرد که این اتفاق نیفتد و نه تنها بچه ها ناراحت نشدند که رستم بیچاره و سهراب به نادانی و حماقت هم نسبت داده شدند.....
وقتی شعر لیلی و مجنون را با اشتیاق در کلاس خواندم و از جنون مجنون از فراق لیلی گفتم
یکی پرسید لیلی خیلی قشنگ بود؟
گفتم از دیده ی مجنون بله ولی دختری سیاه چهره بود و زیبایی نداشت.
این بار نه یک نفر که کل کلاس روان شناسانه به این نتیجه رسیدند که قیس بنی عامر از اول دیوانه بوده عقل درست حسابی نداشته که عاشق یک دختر زشت شده،
تازه به خاطر او سر به بیابان هم گذاشته.....
خلاصه گیج و مات از کلاس درس بیرون آمدم و ماندم که باید به این نسل جدید چه درسی داد که به تمسخر نگیرند و بدون فکر قضاوت نکنند....
ماندم که این نسل کجا می خواهند صبوری و از خود گذشتگی را بیاموزند....
نسلی که از جان گذشتن در راه عشق برایشان نامفهوم،
کمک به همنوع برایشان بی اهمیت،
مرگ پسر به دست پدر از نوع حماقت است....
امروز به این نتیجه رسیدم که باید پدر مادر های جوان که بچه های کوچک دارند از همین الان جایی در خانه سالمندان برای خودشان رزرو کنند.
این نسل تنها آباد کننده خانه سالمندان خواهند بود...
برای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد
اول خانواده
دوم نظام آموزشی
و سوم الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست.
برای دومی منزلت معلم.
و برای سومی منزلت بزرگان و
Takhodarahinist1
خودکشییکدانشآموز در انتظار سمپاد
با وجود حذف آزمون مدارس سمپاد و مدارس خاص، اما هنوز حرف و حدیثها برای این تصمیم آموزش و پرورش زیاد است. رضوانحکیمزاده،معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش درباره وضعیتی که آزمون مدارس خاص برای دانشآموزان ابتدایی بوجود میآورد، گفت:
اتفاقی که میافتد این است که شما به اکثریت عظیم دانشآموزانی که وارد دوره ابتدایی میشوند و قرار است اینها را طبق سند تحول بنیادین تربیت کنیم و تغییراتی را در رفتارها و نگرشهایشان به وجود بیاوریم و یکسری مهارتها در آنها ایجاد کنیم،تحت الشعاع قرار گرفته بود؛ هم معلم تحت تاثیر قرار میگرفت که ببیند بچه را چقدر برای تیزهوشان آماده کرده و هم خانوادهها این انتظار را داشتند.
خانوادههای ما بسیار علاقمند بودند که فرزندانشان در این آزمونها پذیرفته شوند؛ دلیلش هم اولاً یک بحث روانشناختی است،به عنوان پدر و مادر اگر به شما بگویند دوست دارید بچه شما با چه صفتی شناخته شود از بین چندین صفتی که ممکن است کسی برای بچه ها به کار ببرد، مثل مهربان بودن، مسوولیت پذیر بودن، بخشنده بودن یا تیزهوش بودن، این صفت تیزهوش خیلی به ما حس و حال خوبی میدهد و بیشتر خوشمان میآید. از بین همه صفتهای خوبی که ممکن است وجود داشته باشد این صفت بیشتر ما را راضی میکند؛ بنابراین حاضریم از همه چیز چشم پوشی کنیم تا این برچسب را به بچهمان بزنیم.
البته از این غفلت میکنیم که آیا واقعاً اگر بخواهیم دانش آموز تیزهوش را از نظر علمی تعریف کنیم،تعریفش این میشود که اگر شما به موسسهای رفتی و پول خرج کردی تا فرزندت مهارت تست به دست بیاورد،لاجرم تیزهوش است؟ این یک چالش اساسی است که ما داریم و تعریف تیزهوش از نظر علمی این نیست و در حقیقت ما با یک تعریف غلط و با ابزاری که ابزار درست نیست تیزهوش شناسایی میکنیم.
در هر حال اتفاقی که میافتاد این بود که این برچسب به این دانشآموز میخورد.خانواده احساس خیلی خوبی داشت، سالنهایی اجاره میشد برای اینکه بچهمان قبول شده، پلاکاردهایی که میزدند و تبریکهایی که میگفتند، بعد تمام دانشآموزانی که در همسایه و فامیل اطراف این دانشآموز بودند به نوعی پیام تحقیر دریافت میکردند که فلانی تیزهوشان درس میخواند.
من برای اینکه نمونهای به شما بگویم از اتفاقاتی که افتاده، یکی از معاونین استانهای ما تعریف میکرد که بعد از خبر حذف آزمونها، یک خانم که پزشک متخصص بودند، به ما مراجعه کردند و گفتند ما، زن و شوهر، پزشک متخصص هستیم و یک بچه داریم. بچه ما در این آزمونها شرکت کرده بود، هزینه هم کرده بودیم ولی قبول نشده بود و بعد یک نامه نوشته بود و اقدام به خودکشی کرده بود که ببخشید پدر و مادر که من نتوانستم انتظارات شما را برآورده کنم و میگفت الان آن بچه تحت نظر روانپزشک است. آن بچههایی که قبول نمیشدند در حالی که همه بچههایی بودند که عالی بودند، ما در حقشان جنایتخاموش میکردیم.
ما نمونه پیامهای بسیار زیادی داریم که به ما رسیده و اشخاصی از تجربه هایشان صحبت کردند. خانمی که گفته بود وقتی من این خبر را شنیدم از خوشحالی جیغ زدم و گریه کردم برای اینکه علیرغم اینکه شاگرد اول بودم در آزمون این مدارس قبول نشده بودم و همیشه این حس را داشتم که بغل دستی من که با من وضعیت تحصیلی یکسانی داشت قبول شد و من قبول نشدم و علیرغم این که در زندگیم توانسته بودم موفقیتهایی را کسب کنم اما هیچوقت احساس حقارتی که داشتم در من کم نشد. این آزمون ها این آسیب اجتماعی را ایجاد میکرد و از سوی دیگر شما یک پیام به اکثریت میدادید؛ اکثریت معلمان و دانشآموزان مدارس دولتی، که اینها در یک شرایط خیلی سخت کار میکنند و کارهای خیلی خوبی هم انجام میدهند. شما فرض کنید معلم مدرسه دولتی من آقای گنگوزهی که وقتی برای نجات بچهها از زیر آوار جان خودش را از دست داده، جز این معلمها لیبل نمیخورد که معلم عالی است، چون در مدرسه تیزهوشان درس نمیداد.
این رقابت حتی به معلمها هم رسیده برای اینکه معلمها هم تقسیم شده بودند به معلمانی که در این مدارس درس میدهند و معلمانی که در مدارس عادی درس میدهند. در حالی که من با قاطعیت میخواهم بگویم و براساس تجربه یکسالهای که دارم که تقریباً به تمام نقاط کشور سفر کردم به جز دو سه استان که باقی مانده؛ در مناطق محرومی که من رفتم، واقعاً بیشترین تلاش و کوشش را معلمان مدارس دولتی ما در کلاس های چندپایه در کانکسهای عشایری انجام می دهند بدون اینکه دیده شوند.
هوش یک توزیع نرمال در جهان دارد.در تمام جمعیت های بشر، یک درصد کمی تیزهوش می بینید، یک درصد کمی مشکلات یادگیری دارند، بقیه متوسط هستند. چرا هر چه مناطق مرفهتر میشوند تعداد تیزهوشان ما بیشتر میشود؟ پس این تیزهوشینمیتواندباشد.
FarhangianNews1

تجمع معلمان_حقالتدریس (تبصره ۱۰)، مقابل استانداری خراسانرضوی
این معلمان خواهان اجرای مصوبه مجلس و استخدام_بدونآزمون هستند.
FarhangianNews1
این وسط عزتالله_ضرغامی چهکاره است؟!
نویسنده : مهرداد_خدیر
اگر وزیر آموزش و پرورش حق نداشته باشد درباره یکی از زیر مجموعه های خود تصمیم بگیرد چه کسی حق دارد؟
مردم به یک نفر رأی می دهند که او رییس جمهوری شود. به ۲۹۰ نفر هم رأی می دهند نمایندۀ مجلس شورای اسلامی شوند. آن یک نفر به عنوان رییس جمهوری و منتخب مستقیم مردم یک نفر دیگر را به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی می کند تا چنانچه رأی اعتماد گرفت عهده دار اداره آموزش و پرورش شود و حالا آن یک نفر تصمیم گرفته «بساط مافیای آزمون ها» را جمع کند.این وسط آقای عزت الله ضرغامی چهکاره است؟! البته هر کس حق دارد موافقت و مخالفت خود با موضوعات متنوع را در مقام شهروند عادی یا کارشناس یا فعال رسانه ای ابراز کند و کار رسانه ها انعکاس همین نظرات است اما رفتار ضرغامی به گونه ای است که یعنی دیگران تصمیم می گیرند و وزیر کاره ای نیست.
توییت رییس اسبق صدا و سیما را نه از منظر سمپاد و آموزش و پرورش که از دریچۀ تحقیر و تخفیف مجلس و دولت باید دید.
به نظر می رسد در نگاه کسانی مانند آقای ضرغامی، سبُکی یا سنگینی وزیر بستگی به این دارد که چه کسی وزیر باشد.اگر رفیق خودشان باشد از گل نازک تر به او نمی گویند ولی اگر مانند بطحایی عزم آن کرده باشد که این آموزش و پرورش آزمون زده را به سوی مهارت آموزی سوق دهد آن گاه باید او را در حد مجری تصمیمات شوراهایی که معلوم نیست موازی مجلس اند یا فراتر یا فروتر از آن فروکاست.
کسی نمی گوید استعداد مستعدترها نشکوفد. بحث بر سر تجاری شدن آمورش و پرورش زیر نام های مختلف است. عزم وزیر آموزش و پرورش را باید ستود چون تصمیم گرفته وزیر باشد.
منبع : عصرایران
آخرین خبر از استخدامی وزارت آموزشوپرورش در سال ۱۳۹۷
ناصرسلیمانزاده سرپرست اداره کل امور اداری آموزشوپرورش خبر داد :
در حال حاضر برای سال ۹۷ توانستیم ۱۵هزار ردیف استخدامی بگیریم و ۲۳۶۸ ردیف استخدامی نیز از دو سال قبل باقی مانده است؛ بر این اساس امسال برای جذب نیرو در ۱۷ هزار و ۳۶۸ ردیف استخدامی، آزمون برگزار میکنیم.
جذب به صورت تخصصی بر اساس رشته و جنسیت خاص است و با توجه به پراکندگی که در استانها داریم، افراد در بخشی از قسمتها نمیتوانند حد نصاب لازم را کسب کنند و در نتیجه ریزش داریم و جذب ۱۰۰ درصدی را نداریم.
نیاز آموزشوپرورش فراتر از ردیف استخدامی است؛ سازمان اداری و استخدامی، سیاستگذاری کرده است و افق دورتری را میبیند و بر این اساس به ما حداقل ردیف را میدهد.
ما برای حل مشکل از منابع دیگر استفاده میکنیم یعنی با دادن اضافه کار، استفاده حقالتدریس، خرید خدمات و سرباز معلم، مشکلات کمبود نیروی انسانی را حل میکنیم وگرنه اگر بخواهیم نیروی رسمی بهکار بگیریم باید بیش از ۱۰۰ هزار نفر را استخدام کنیم.
آموزش و پرورش برای استخدام خیلی زودتر شروع کرد و درخواستش را داده است اما روند تصویب و اجرا خیلی تأخیر دارد.
ما از نظر زمانی آنقدر جلو بودیم که برای اینکه سازمان سنجش عقب نماند، تعدادی از همکاران خود را پای سامانه گذاشتیم تا به جای همکاران آنها ورود اطلاعات به سامانه انجام دهند و اکنون همه چیز آماده است و تنها کافیست که سازمان اداری و استخدامی، موافقت خود را اعلام کند تا سازمان سنجش، اطلاعیه استخدام را منتشر کند.
در حال حاضر سازمان اداری و استخدامی سر اعتبار استخدام یک مقدار بحث دارد و ما در تلاش هستیم تا این هفته یا هفته آینده سازمان اداری و استخدامی را قانع کنیم که اعتبارش را پیشبینی کردیم و اطلاعیه هم تا آخر فروردین ماه منتشر شود.
اخبار_فرهنگیان
FarhangianNews1