
محمد دبیرسیاقی درگذشت
سیدمحمد دبیرسیاقی، پیشکسوت ادبیات و از شاگردان علامه دهخدا، در سن ۹۹سالگی درگذشت.
محمدجواد حضرتی - مدیرکل میراث فرهنگی استان قزوین - با تأیید خبر درگذشت این نویسنده، پژوهشگر و مصحح متون کهن ادبیات فارسی به ایسنا گفت: متأسفانه ایشان امروز صبح (۱۶ مهرماه) نزدیک اذان صبح از دنیا رفت. زمان مراسم تشییع هنوز مشخص نیست و منتظر یکی از فرزندانشان که در خارج از ایران زندگی میکند هستیم. اما احتما روز چهارشنبه یا پنجشنبه به خاک سپرده میشود.
سیدمحمّد دبیرسیاقی (زادهٔ ۴ اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی در قزوین) پژوهشگر، نویسنده، شاعر، مدرس ادبیات فارسی و مصحح متون کهن پارسی و از شاگردان دهخدا بود. او در سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۴ در گردآوری لغتنامه دهخدا با علیاکبر دهخدا همکاری داشت و از نخستین دستیاران دهخدا بود؛ مدت ۹ سال با علامه علیاکبر دهخدا در تنظیم مطالب حروف «ظ»، «ض»، «ل» و «پ» و ۱۱ سال با دکتر محمد معین در «لغتنامه دهخدا» و در انجمن ایرانشناسی همکاری داشت. پس از پایان تالیف لغتنامه دهخدا، بنا به وصیت علامه دهخدا در کنار دکتر معین و دکتر سیدجعفر شهیدی به بررسی و تالیف لغتنامه پرداخت. دهخدا از او به عنوان یک جوان کوشا در زمینه تنظیم لغتنامه یاد کرده است.
دبیرسیاقی نزدیک به ۸۰ متن ادبی و تاریخی را تصحیح و منتشر کرده است، که از میان آنها میتوان به «شاهنامه فردوسی»، «دیوان منوچهری»، «نزهةالقلوب»، «فرهنگ سُروری و سلطان جلالالدین خوارزمشاه» و «تصحیح لغت فرس اسدی طوسی» اشاره کرد.

عاقبت بکارگیری از تخصص مهندسان سهمیه ای و رانتی در پروژه های شهری.پل بزرگ املش فرو ریخت.
راه ارتباطی گیلان و مازندران کاملا قطع شد.
معلمان شاد
moallemshad

معلمانه
پل چوبی روستای دهنه سراگاه شهرستان تالش در اثر سیل ،از بین رفته است و معلمان مدرسه ، دانش آموزان را به این نحو از رود عبور داده و به مدرسه می برند ...
irmoen
بازنششتگان ۸۶ و۸۷ به کدامین گناه
از حق ایثارگری محروم شده اند سردار گودرزی ،سردار دهقان، امیر حاتمی، آیا شما از ظلم آشکار ناراحت نیستیدآیا تاکنون اقدامی کرده اید؟ شما چطور شب را راحت می خوابید :در حالی که زمزمه این ظلم بیخ گوش شما است بدانید وآگاه باشید که این گناه نابخشودنی متوجه شما مسئولین است که حدود شش سال است حق ایثارگری بازنششتگان سال ۸۶ و۸۷را پرداخت نکرده اید آیا این حق الناس نیست؟ اگر هست و اقدام نکرده و نمی کنید بدانید که سردار و امیر اسلام و کشور اسلامی نیستید وفقط لقب را یدک می کشید وذیحسابان مجلس ونمایندگان مجلس که امور شما نظارت نمی کنند در این ظلم با شما شریکند
باکمال تاسف
لیدرها ومدافعان حقوق بازنشستگان هم این موضوع را به فراموشی سپرده اند
الظُّلمُ ألأمُ الرَّذائلِ .
ستم، پست ترین رذیلت است .
( غرر الحکم : ۸۰۴ )
إیّاکُم و الظُّلمَ؛ فإنّهُ یُخرِبُ قُلوبَکُم .
از ستم کردن بپرهیزید ، که آن دلهاى شما را ویران مى کند .
( کنز العمّال : ۷۶۳۹ )
الظُّلمُ تَبِعاتٌ مُوبِقاتٌ .
ستمگرى ، پیامدهایى مُهلک دارد .
( غرر الحکم : ۸۷۵ )
بیژن الماسی چغاکبودی
taadolsaze
صدای معلمان خوزستان:
در یکی از مدارس، معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزین بجای او شروع به تدریس کرد.
در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از ضریب هوشی و اعتماد بنفسی پایین برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد.
کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.
آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خِنگ " می نامید، نیست. به خاطر اعتماد بنفسی که آن معلّم دلسوز به او داد، دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
دیگر نمی خواست مانند گذشته موجودی بی اهمّیّت باشد.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک #دکترای_فوق_تخصص_پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است.
بله او کسی نیست جز #دکتر_ملک_حسینی
این قصه را دکتر ملک حسینی در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته و برای معلّم خود آرزوی موفقیت نموده است.
انسان ها دو نوعند: نوع اوّل کلید خیر هستند.
دستت را می گیرند و به تو در بهتر شدنت کمک می کنند. به تو احساس ارزشمند بودن می دهند.
نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می کنند.
این دانش آموز قربانی نوع دوم از این انسان ها بود که بخت با او یار بود.
http://sapp.ir/sedaye_moallem20