جامعه به مدرسه چه نمرهای میدهد؟
اسداله شمائی/جامعهنو
مدرسه مثل نهادها و ادارات دیگر خدمت ارائه میدهد. آموزش و پرورش، خدمت مدرسه است. به عبارت دیگر علم و تربیت. حالا باید ببینیم آیا جامعه از خدمات مدرسه راضی است؟ جامعه وجود خارجی ندارد. این افراد هستند که وجود دارند. اگر افراد زیادی از مدرسه راضی باشند، نشانهٔ این است که جامعه از مدرسه راضی است. من یک معلم ادبیات هستم و نظرسنجی نمیدانم. فقط نکاتی را عرض می کنم.
اگر کارکنان یک نهادِ خدمترسان از نهادی که در آن خدمت میکنند راضی نباشند و خودشان منتقدان اصلی نهاد خود باشند و خودشان خدمات ارائه شده را تخطئه کنند، دیگر تکلیف جامعه روشن است. خیلی از معلمان خیلی از کتاب ها را قبول ندارند. با خیلی از محتواهای ارائه شده مخالفاند. اکثریت معلمان نظام آموزشی را ایدئولوژیک و به شدت سیاست زده و سطحی نگر میدانند و ... این ها ادعای من بر اساس مشاهدات میدانی به عنوان معلم و پدر یک دانشآموزِ مدرسه رو است. آموزش و پرورش و هر مقامی قبول ندارد با یک نظرسنجی علمی و پژوهش مستند آن را رد کند. گردن ما در مقابل حقیقت از مو باریکتر است.
منِ معلم، منِ مدیر، منِ معاون، وقتی با مدرسه و نظام آموزشی و خدمات ارائه شده همدل نیستم، چگونه انتظار داریم کسانی که از ما خدمت میگیرند راضی باشند؟ اگر شما ماشین خود را به یک تعویض روغنی ببرید و صاحب و کارکنان آنجا کیفیت روغن و خدمات آنجا را زیر سؤال ببرند چه احساسی پیدا می کنید؟
واقعاً دلم به حال جامعه میسوزد. به حال دانشآموزان و پدران و مادران میسوزد که چارهای ندارند و علیرغم میل باطنی و از روی اجبار و از سرواکنی با بسیاری از دردسرها و چرت و پرتها و اراجیف مدرسه کنار میآیند و جیکشان در نمیآید. پدر، فرزند معصوم هفتساله اش را برای پیش دبستانی به مدرسه میبرد و فرم میگیرد.در فرم خواسته شده اطلاعات هویتی فرزندش را بنویسد. یکی از پرسش ها این است: دین : پدر می گوید من نمیدانم این دیناش چیست یا چه خواهد شد؟ قبل از این که معاون مدرسه چیزی بگوید یکی از والدین میگوید: « بنویسید اسلام»
حالا برای همه این گزاره که «نظام آموزشی ما مشکل اساسی دارد» اظهر مِنَ الشمس است. معلمان و اولیای مدرسه هم با بچهها و والدین همدلاند. اولیای مدرسه می گویند: دست ما بسته است؛ بخشنامه است؛ سند است؛ زور است ... بچهها و والدین هم میپذیرند. یعنی شرایط معلمان و اولیای مدرسه را درک می کنند. خودشان را جای مدیر و معاون و معلم میگذارند و میگویند اون بیچاره ها هم برای چندرغار مجبورند دیگه. خلاصه این می شود که همه ناراضیاند.
چاره چیست؟
خیلی از مسئولان میفرمایند نقدِ خالی نکن. راهکار هم نشان بده. راهکار یا چاره یا «چه باید کرد؟»...
نهاد خدمت رسان در تمام دنیا دنبال رضایت مشتری است. مشتری راضی باشد یعنی نهاد خدمت رسان کارش را خوب انجام داده است. پس باید دنبال کسب رضایت بود.
اول معلمان و مدیران و کارکنان مدارس باید راضی شوند. مگر خودتان نمی گویید این ها در صف هستند؟ خط مقدم اند و... معلمان فقط افزایش حقوق نمیخواهند. درخواست حقوق برابر با خط فقر زیادهخواهی نیست. معلمان و مدیران خواهان افزایش کیفیت آموزش هستند و معترض زورچپانی محتوا و برنامه ها و خط مشی های تحمیلی سرشار از جهل فروشی و تحجر هستند. مخالف تنوع مدارس و پولی کردن آموزش و... هستند.
بعد از کسب رضایت اولیای مدارس باید رضایت بچه ها و والدین بچه ها را هم به دست بیاورید. والدین در جهان مدرن زندگی می کنند؛ الان قدیم نیست. برای نمونه اگر والدینی دوست دارند فرزند هفت ساله شان در یک مدرسه مختلط درس بخواند نظام آموزشی باید این حق انتخاب را به او بدهد. رضایت مشتری مهم است.
وقتی هم معلمان و اولیای مدرسه راضی شدند هم بچه ها و والدین، آن وقت است که می توانیم ادعا کنیم از جمهوری اسلامی الگوی موفقی ساختیم برای دنیا. انقلاب ۵۷ خطا نبود. شعار «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» چیزی کم نداشت. مشکل این بود که از این شعار فقط کلمه آخر را دیدیم. آخرین کلمه به گوش ها خورد و بقیه فراموش شد.
استقلال
آزادی
جمهوری
اسلامی
چیزی درست کردیم که به قول آقای دایی بزرگوار نه "م" داره نه "ح" داره یه دونه "ر" هم نداره! عباس بوعذار کجا و محمدی کجا؟!