صدای_معلمان
با سلام خدمت وزیر محترم.
حتماً فکر میکنید که کارتان به ثمر رسیده است و حتماً هم رفع خستگی میکنید از اینکه در اولین روز مهر برای کمبود معلم دست بکار شدید و به همکاران نهضت فراخوان داده اید که تمامی نهضت یاران سوادآموز چه با یک دوره و چند دوره چه با مدرک مرتبط و غیرمرتبط بدون یک ساعت ضمن خدمت، باید کلاس های درس فرزندان ایران زمین را پر کنند. حتی اگه ضمن خدمت هم باشد مگر فردی با مدرک دامپروری را میتوان به سرکلاس فرستاد؟ مگر فارغالتحصیلان رشتههای ارشد و دکتری در رشته های مورد نیاز اعلام آمادگی نکرده اند؟ شاید هزینه، کمی زیادتر داشته باشند. مگر برای شما کاستن از هزینههای آموزشی مهم تر از تلف کردن عمر دانش آموزان این سرزمین است؟ در مدت این یک ماه بخاطر این اقدام ضربتی آقایان نتوانستم حتی ساعتی را آرامش داشته باشم. از فرط سردرد دارم سرم را به در و دیوار می کوبم. شما حتی به خود زحمت نداده اید با اینان مصاحبه کنید یا از اینان یک صفحه روخوانی قرآن را بخواهید. قرآنی که خواندن آن در اکثر پیامهای بزرگان سفارش شده است.
در حالیکه در روش جدید الابداع باید ابتدا دانش آموز روانخوانی را شروع کند،چرا همکار جدیدالورود حتی نتوانسته سطری را برای دانش آموزانش بخواند؟! و با تأسف شدیدتر همکارانمان با قرعه و یا مدرک غیرمرتبط در مقطع متوسطه به سمت مقطع ابتدایی راهی میشوند. خواهشاً سالهای طلایی و بسیار حساس مقطع ابتدایی را با کمک این بزرگواران به آتش نکشید. لااقل به سمت مقاطع بالاتر هدایت کنید تا فرزندانمان در دوران ابتدایی از نظر تربیت و پرورش آموزه های اخلاقی و کسب مهارتهای خلاق در زندگی و کسب و کار عقب نمانند. عاجزانه از جناب وزیر محترم میخواهم بدون یک لحظه اتلاف فرصت از این اقدام خود صرف نظر فرمایند. با تشکر از زحمات شما.
سخنی با تصمیم گیرندگان آموزش کشور دارم. چندین سال است بحث کمبود نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش به عنوان یک ابرچالش در این وزارت خانه مطرح است ولی در این رابطه اقدام جهادی صورت نگرفته است. اقداماتی عجولانه از جمله بازگشت به کار بازنشستگان، افزایش ساعات تدریس معلمان(دو شیفت کردن اجباری) و از همه مصیبت بارتر، بالا بردن تراکم دانش آموزان در یک کلاس و چند پایه کردن کلاس ها(از جمله در روستاها و مناطق محروم)، اقداماتی است که در راستای کمبود نیروی انسانی در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته است. پس از گذشت چهل سال از انقلاب انتظار ملت این نبود که :
۱- فرزندانش در کلاس های بالای چهل نفر درس بخوانند و تمام توان معلم صرف ساکت کردن و برقرار نظم کلاس می شود و تدریس معنایی نداشته باشد.
۲- در یک کلاس که همزمان سه پایه اول، دوم و سوم یا چهارم ، پنجم و ششم همزمان حضور دارند، معلم چطور می تواند مطالب را به دانش آموزان انتقال دهد؟
۳- از یک معلم که به اجبار به صورت دو شیفت سر کلاس می رود یا یک معلم بازنشسته که باید با خیال راحت از دوران بازنشستگی لذت ببرد نباید انتظار برگزاری یک تدریس فعال و خلاقانه داشت؟
اما اصل مطلب : تمام این مشکلات در حالی وجود دارد که، مجلس محترم (هرچند به شکل ناعادلانه) بستر لازم را برای حل این موضوع پیش بینی کرده است ولی اهالی وزارت، گویی کمر به نابودی آینده این انقلاب و ملت بسته اند!
۱- همان نیروهای بازنشسته وزارت خانه که با التماس و بعضاً با اجبار، بکارگیری شده اند، فرزندانشان مشمول قانون تعیین تکلیف آموزشیاران و نیروهای حق التدریس هستند مقاومت وزارت در مقابل اجرای این قانون برای چیست؟
۲- در کنار همکارانی که به صورت حق التدریس بکارگیری شده و به اجبار دوشیفت سر کلاس حاضر می شوند، هستند همکاران دیگری که همچنان بلاتکلیف و چشم به آینده ای مبهم دوخته اند. همکاران آموزش دهنده بعد ۹۱ همچنان در آرزوی تعیین تکلیف، نیروی جوانیاشان تلف میشود.
۳- معطل گذاشتن قانون بکارگیری آموزش دهندگان نهضت سواد آموزی. در سال جاری تعدادی از این همکاران به عنوان حق التدریس سرکلاس فرستاده شدند، و نکته جالب قضیه اینجاست که تمام تلاش وزارت صرف نادیده گرفتن شایسته سالاری در این زمینه شد. انتخاب افرادی با کمترین سابقه همکاری و کسانی که چندین سال هچگونه حضوری در عرصه آموزش نداشته اند به جای همکاران فعال با سنوات همکاری چندین ساله، معنایی جز خیانت ندارد.
۴- ضمن عرض خسته نباشید به پرسنل خدوم و زحمت کش وزارت آموزش و پرورش بیان می داریم، با توجه به شواهد و قراین، به وضوح روشن است در بدنه این وزارت خانه جریانی حضور دارد که کمر به نابودی آینده ی این ملت و انقلاب دارد، فراهم کردن بستر برای تربیت نسلی بی سواد خطایی نابخشودنی است که بوی خیانت از آن به مشام می رسد. ما از کلیه نهادهای مسئول، اعم از مجلس، قوه قضاییه، سازمان بازرسی کل کشور میخواهیم به این قضیه ورود کرده و جلوی این خیانت به انقلاب را بگیرند.
FarhangianNews1