من یک معلمم اما ....

من یک معلمم اما ....

همه با چشم دیگری به ما نگاه می کنند !

کل هفته را با تمام وجودم سرکلاس حاضر می شوم

از ساعت  7تا 12 سر کلاس هستم ، 5 ساعت از زندگی ام و جگر گوشه هایم می گذرم به خاطر اینکه عاشق تدریسم .

کل هفته در مدرسه هستیم . با تمام وجودمان عاشقانه تدریس می کنیم و بهترین دانش آموزان از مدرسه های ما هستند

همان درس ها،

همان ساعت های درس،

همان ارزشیابی و امتحان،

همان زحمت ها

شاید چندین برابر

 ولی نوبت حق و حقوق مان که می رسد می گویند شما معلمان مدارس خرید خدمات آموزشی هستید و......

مگر دولت ما دولت اسلامی نیست ؟ پس چرا حقوق ما معلمان غیر دولتی و رسمی یکسان نیست ؟

چرا حقوق ما 700 هزار تومان ولی حقوق معلمان رسمی 2300000 تومان ؟!

به خدا انصاف نیست !

چرا زنگ تفریح های ما باید از حقوقمان کسر بشود ؟!

چرا همه مسئولان چشم و گوش شان را به روی مشکلاتی  که در مدارس خرید خدمات آموزشی است ، بسته اند ؟

بیمه ما فقط 15 روز ریخته می شود و در اغلب مدارس اصلا بیمه ای وجود ندار د .اگر بیمه هم باشد به شرط کسر از حقوق ناچیز معلمان است و غالبا از بیمه شدن انصراف دادند چون کل حقوق رو باید به اداره بیمه می پرداختند.  چرا ؟

چون ما معلم خریدخدمات آموزشی هستیم !

نمی دانم گناه ما چیست ؟

چرا باید مورد بی مهری دولت مان باشیم؟

وقت شرکت در هزینه کلاس ها به عهده خود ماست و مدرک به ما داده نمی شود .

فقط موظفیم تعلیم ببینیم و در طول سال به نحو احسن اجرا کنیم .

وقت ارزیابی که می رسد حسابی بازخواست می شویم و باید بدون اینکه مو لای درز کارهایمان برود شسته و رفته یک معلم کارآمد باشیم !

ضمانت و امنیت شغلی نداریم و بلافاصله نیروهای جایگزین پشت در مدرسه ایستاده اند !

دیده شده موسس یا مدیر به راحتی عذر نیروی 10 سال سابقه را خواسته است . مگر ما معلم نیستیم  ؟

مگر شغل ما شغل انبیا نیست ؛ چرا این همه فاصله بین معلم رسمی و غیر دولتی خریدخدمات آموزشی وجود دارد ؟

بغضم شکسته ...

خسته ام

خسته،از همه چی مان می گذریم به خاطر اینکه عاشق معلمی هستیم ؛چرا امنیت شغلی نداریم؟

چرا مرخصی زایمان نداریم؟

حتی از داشتن کارت پرسنلی هم محرومیم !

عمر و جوانی خود را در این مدارس می گذرانیم ولی چهار ماه از سال بیکار و در این مدت حقوق و بیمه نداریم چرا چون معلم خریدخدمات آموزشی هستیم ...و حقوق تعویق افتاده را باید سال بعد دریافت کنیم پنج ماه از سال تحصیلی میگذرد و ما همچنان چشم انتظار حقوق ناچیزمان هستیم

اینها فقط بخشی از هزاران مشکل ما است و همواره به علت نداشتن ثبات شغلی و امنیت شغلی دارای دغدغه و اضطراب و فاقد هرگونه دلخوشی،همواره درهای آینده به روی ما بسته و تاریک است .

ساعت های ورزش  در مدرسه حضور داریم وخودمان هم معلم ورزش میشویم؛ چرا ؟

چون می خواهند از پرداخت حقوقی که حق ماست خودداری کنند. که ساعت کاری ما تمام وقت محسوب نشود و بگویند شما ساعت کاری تان پاره وقت هست و بیمه 30 روزه تعلق نمی گیرد و خیلی چیزهای دیگر......

من یک معلمم اما..

از طرف یک معلم

نه به عوام فریبی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.