نمیخواهم معلم باشم.
نویسنده : دکتر خالد_توکلی
یکی از پیامدهای نامناسب عدم توجه کافی به آموزش و پرورش، پایین آمدن پایگاه اجتماعی معلمان در سطح جامعه است. اگر چه هنوز این افت پایگاه به مرحله بحرانی نرسیده است اما اگر این روند ادامه یابد، در آیندهای نه چندان دور، بحرانی عظیم که منجر به فرسایش سرمایه فرهنگی نیز خواهد شد دامن نظام آموزشی را خواهد گرفت و مسائل عدیدهای را بر جامعه تحمیل میکند.
یکی از نشانههای این بحران آن است که اکنون شغل معلمی برای بسیاری از نوجوانان و جوانان از اولویت برخوردار نیست و اگر امکان دستیابی به شغل دیگری وجود داشته باشد آن را ترجیح میدهند و برای رسیدن به آن تلاش میکنند. نشانه دیگر در میان کسانی که شغل معلمی را برگزیدهاند به چشم میخورد. در طول سالهای گذشته بسیاری از معلمین به دلایل مختلف از جمله ارتقای پایگاه اجتماعی خویش، تلاش کردهاند که در مقطع تحصیلات تکمیلی پذیرفته شده و فارغالتحصیل شوند. اگر چه مدرک تحصیلی این معلمین ارتقا یافته اما شرایط معلمی و نحوه برخورد وزارتخانه با این افراد چنان است که احساس ارتقا و بهبود پایگاه و موقعیت اجتماعی در آنها شکل نمیگیرد. به همین دلیل است برخی از این معلمان که امکان تدریس چند واحد در دانشگاه برایشان فراهم آمده است از اینکه خود را «معلم» معرفی نمایند ابا دارند، به گونهای خود را به دیگران میشناسانند که گویی از معلمبودن خود شرمگین و پشیمان هستند و آن را پنهان میکنند. این که یک معلم که به صورت رسمی در استخدام آموزش و پرورش است به دلیل تدریس چند واحد درسی در دانشگاه، خود را مدرس دانشگاه معرفی میکند و یا معلمی را در ذیل آن مینویسد به طور آشکار نشان میدهد که معلمین از موقعیت و وضعیت موجودی که در آن قرار گرفتهاند رضایت ندارند و چون امکان تغییر و اصلاح نظام آموزش و پرورش نیز به حداقل رسیده است لذا سعی میکنند خود را به شیوهای دیگر معرفی کنند. این امر نه تنها منجر به بهبود موقعیت معلمان نمیشود بلکه از بحرانی خبر میدهد که علت آن در احساس خودکمبینی و افت پایگاه و جایگاه اجتماعی معلمان ریشه دارد.
اخبار_فرهنگیان را دنبال کنید.